از دكتر اميرحسين مدبرنيا، عضو سابق دانشگاه تهران و پژوهشگر نوروساينس در امريكا:
اندر حکایت «تولید علم در ایران» یا «وقتی دروغ نهادینه می شود»
توضیح مدیرمسوول پایگاه خبری سای نیوز در خصوص خبر درج شده در پایگاه:
در پاسخ به مطلب یکی از اعضا هیات علمی در واکنش به یکی از اخبار مندرج شده در پایگاه به استحضار خوانندگان محترم میرساند که درج مجموعه اخبار و مقالات تحلیلی در خصوص موضوعات روز جامعه علمی کشور به عنوان رکن اساسی در تبیین نظرات همه اقشار و گروههای متحصص بوده و تلاش گردیده است تا با بیان همه این مقالات ، کلیه زوایای یک پیامد اجتماعی به سمع و نظر خوانندگان فهیم رسانیده شود. بر حسب وظیفه اطلاع رسانی خود، پاسخ یکی از فعالان علمی را نیز که به نوعی پاسخ به مقاله منتشره بود بازنشر می نماییم. توضیح: این مطلب از کانال پزشکان و قانون بازنشر گردیده است.
هدف از بازنشر این مطلب، ارایه همه نظرات و احترام به آنهاست. مطالب منتشره در این پایگاه لزوما دال بر تایید یا رد یک مطلب نمیباشد و هدف ما صرفا اطلاع رسانی به شیوه صحیح است.
مدت ها بود که چیزی ننوشته بودم. هروقت هم خونم با دیدن چیزی به نقطه ی جوش نزدیک میشد سعی می کردم خودم را با چیزهای بی ربط مشغول کنم. اما امروز دیگه خونم دارد می جوشد و باید بنویسم
نشریه نیچر در شماره ای که در اول نوامبر به چاپ رسید مقاله ای چاپ کرد که در اون به موضوع بیرون کشیدن (رترکشن) ۵۸ مقاله ی نویسندگان ایرانی توسط اسپرینگر و بی ام سی (دو انتشاراتی معتبر علمی) به دنبال افشاگری یک انسان علم دوست اشاره می شد. بنابر این مقاله شواهد سرقت ادبی و دستکاری در روند داوری و نویسندگی در این مقالات باعش شده بود تا این نشریات، این مقاله ها رو بی اعتبار بدانند.
اگر هنوز شوکه نشدید (من هم همینطور)، کمی صبر کنید!
پاسخ یکی از نویسندگان یکی از مجلات «علمی» ایرانی به این افشاگری در نوع خودش جالب توجه و دردناک (تر) است.
این مقاله با عنوان «افشاگر ۵۸ مقاله ایرانی کیست؟» به ما گوشزد می کند که یافت حقیقت در درجه ی دوم و بلکه هم سوم در مقام مقایسه با یافتن افشاگر قرار دارد. به این پاراگراف آتشین دقت بفرمایید:
«صرفنظر از صحت و درستی طی مراحل قانونی، سوال مهمی ذهن عموم دانشگاهیان را مشغول نموده است: این افشاگر کیست؟ چه فرد یا افرادی با افشای این اطلاعات سود میبرند و نفع آنها از بدنام نمودن اعتبار علمی کشور چیست؟ چه انگیزه های مادی یا غیره در پشت این افشاگری وجود دارد که در نهایت با دادن بهانه به دست دشمنان خارجی زمینه هتک حیثیت جامعه دانشگاهی را ایجاد میکنند؟»
وقتی شما با کلمه ی «صرفنظر» مواجه می شوید می دانید که آنچه بلافاصله بعد از آن می آید در حقیقت پشیزی از نظر نویسنده ارزش ندارد. بنابراین «صحت و درستی طی مراحل قانونی» که هیچ! در مرحله ی بعدی این نویسنده حرف خود را از زبان « عموم دانشگاهیان» بیان می کند و سپس به «اصل مطلب» می پردازد : اینکه «این افشاگر کیست». ایشان سپس با شیرجه زدن در امواج سهم گین پارانویا که کشور را فراگرفته به دنبال یافتن انگیزه ی پشت این اقدام دهشتناک این افشاگر پلید میرود و ان را ناشی از «انگیزه های مادی یا غیره» و باعث «دادن بهانه به دست دشمنان خارجی» می داند.
ایشان در نهایت مقاله ی اندیشمندانه ی خود را با جمله ای حماسی به پایان می برد: «بدون شک با اهتمام جدی مسوولین ریشه ها و مسببین اصلی این اقدام ضد ملی شناسایی و زمینه های پبشگیری از آن در آینده نیز اندیشیده خواهد شد.»
این دوست محترم نه به لجن کشیدن علم توسط دانشگاهیان ایران سرفراز، که افشاگری را اقدامی ضدملی می داند و نه تنها بر مجازات افشاگر تاکید می کند بلکه می خواهد «زمینه های پیشگیری از آن » را بررسی بنماید
اول از همه لازم می دانم از آن افشاگر کمال تشکر را به عمل بیاورم. باید جایزه ی محقق برتر جشنواره ی رازی سال دیگر را به «افشاگر گمنام» داد.
دوم، «انگیزه ی افشاگر» کاملا روشن است: جلوگیری از ادامه ی فجایع علمی در کشور. و دقت داشته باشید که این تنها قله ی کوه یخ است. فاجعه بسیار عمیقتر از این حرفهاست
سوم، اگر می خواهید از خدشه دار شدن چهره ی دانشگاهیان پیشگیری کنید، یک راه ساده وجود دارد و آن این است که به دانشگاهیان گوشزد کنید از خدشه دار چهره ی خودشان با اقدامات غیراخلاقی جدا خودداری کنند.
چهارم، به دنبال هر افتضاحی که گندش بالا می آید در پی «دشمنان خارجی» نباشید، شما خودتان بدترین دشمن خودتانید.
پنجم، طرز فکری این نویسنده نماینده ی طرز فکری خیلی ها در جامعه ی امروز ماست. آنها که هدف هرفعالیت علمی را نه دریافت حقیقت بلکه بالابردن «مرتبه ی ایران» در دنیا می دانند و برای آن از هیچ دزدی و دروغ ابایی ندارند. آنچه برای این افراد مهم است نه نیاز پادشاه به لباس که این است که همه «باور داشته باشند» پادشاه لخت ما لباس زیبایی بر تن دارد.
دیدگاههای ثبت شده