سه کشور چین و روسیه و ایران در صدر کشورهایی هستند که به دلیل اجبار در دفاع از پایان نامه با دو مقاله بیشترین میزان فساد در نشر را دارا میباشند. اخیرا در یک تحقیق منتشره در مجله BMJ مشخص شد که اغلب مقالات جعلی که رترکت شده اند از کشور چین میباشد. اما سوال اساسی این است که چرا اغلب این مقالات چینی است؟ آیا مجلات چینی نسبت به رترکت این مقالات خوب عمل میکنند یا مجلات ایران و روسیه اهمیت کمتری به مقوله رترکت نشان میدهند؟! اگر تعداد کارخانجات غیرقانونی مقاله سازی در هر سه کشور بالاست، پس چرا میزان برخورد با این پدیده (مقاله سازی) تنها در کشور چین آمار مناسبی دارد؟ آیا وقت آن نرسیده است که بر روی مجلات ایرانی سخت گیری بیشتری اعمال شود و در نمایه سازی آنها تجدید نظر شود. نتیجه این تحقیق به خوبی روشن میکند که در بین مجلات ایرانی غفلت و کاهلی در برخورد با مقالات جعلی وجود دارد.
سردبیری شغل و یا پیشه بسیار مظلومی است در ایران. از یک سو نه حقوقی میگیریم و نه مزایای مادی خاصی دارد. از سوی دیگر هم در معرض تهدیدها و مشکلات فراوانی هستیم. اما داستان سردبیری وقتی غمناک تر میشود که یک سردبیر بخواهد درست عمل کند و تحت تاثیر مقامات بالاتر دانشگاهی یا کشوری قرار نگیرد. سردبیر یکی از مجلات الزویر، پس از بیان ارتباطات مالی یک کمپانی داروی برای انتشار دو مقاله متناقض در زمینه کووید استعفا داد. آیا شما مورد مشابهی از این سردبیران شجاع که قلم خود را نمی فروشند دارید؟
مجله آسیایی پزشکی ورزشی با قدمت 12 ساله در نشر موفق به نمایه شدن در پایگاه نمایه سازی CABI شد. این مجله در حال حاضر در اسکوپوس نیز نمایه میباشد و در هر شماره از خود مقالات متنوعی در زمینه پزشکی ورزشی از نویسندگان بین المللی منتشر میکند. سایت اسکور فعلی مجله در SJR معادل 1.2 بوده و سرعت داوری و نشر در این مجله بطور میانگین سه هفته میباشد. یکی از مهمترین مزایای این مجله داشتن داوری به شیوه باز یا Open Peer Review است که با کمک این روش نویسندگان میتوانند از شفافیت در داوری بهره ببرند.
در جدیدترین ارزشیابی پایگاه نمایهسازی EBSCO، چهار مجله از مجموعه انتشارات بریفلندز (مجله آسیایی پزشکی ورزشی، مجله مطالعات ورزشی، مجله سلولی و ملکولی جندی شاپور و مجله پرستاری جراحی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان) نمایه شدند. این مجلات با بهره گیری از توان علمی اعضا هیات تحریریه خود در کنار رعایت استانداردهای نشر توانستند در این پایگاه نمایه گردند. انتشارات بریفلندز کسب این موفقیت را به اعضای محترم هیات تحریریه مجله و جامعه دانشگاهی کشور تبریک میگوید.
از روزیکه با اعلام عمومی انتشارات نیچر یک لکه ننگ بر دامن علم ایران نشست تا امروز بیش از 6 سال گذشت. بعد از انتشار این مقاله در انتشارات اشپرینگر نیچر، هم اعتبار ایرانیان در جوامع علمی دنیا مخدوش شد و هم فشار بسیار زیادی برای پژوهش و علم ایران در دنیا ایجاد شد. در سطوح مسوولین، از روزهای اول این فاجعه علمی همه مدعی مبارزه با "سرقت علمی" شدند: از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته تا روسای دانشگاهای دولتی و آزاد. در مقام شعار و حرف، همه مسوولین خط و نشانهای فراوانی را برای خاطیان کشیدند. اما در واقعیت و تا به امروز چه اقداماتی در عمل صورت گرفته حداقل ما بی اطلاعیم. از همان ابتدا هم میشد حدس زد که این معضل بزرگ نیز بعد از گذشت چند ماه اول و بدون ریشه یابی تنها با چند مورد ثبت تخلف اداری برای اعضا هیات علمی به فراموشی (!) سپرده شود. اتفاقی که تنها منجر به بدنامی حداقل 250 نفر از اعضا هیات علمی دانشگاههای ایران شده بود. حتی اینکه با خاطیان اصلی چه برخوردی صورت گرفت، تا امروز بر ما روشن نشده است تا اینکه دیروز وب سایت Retraction Watch خبری را منتشر کرد: "یک محقق ایرانی بعد از شش سال حقانیت خود را در دادگاه به نتیجه رساند: جعل ایمیل نویسنده و داور علمی". آیا به نظر شما این صحیح است که یک محقق برای اثبات حقانیت خود، در راهروهای دادسرا و دادگاهها (پس از شش سال) به نتیجه برسد یا نماینده دولت میتوانست به عنوان مدعی العموم از ابتدا ورود کند؟